کد مطلب:9077 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:568

آينه رضوي
مقاله
طي سالها تحقيق، كتابها و مقاله هاي متنوعي پيرامون زندگي حضرت فاطمه معصومه(س) نگارش يافته است; اما عموم اين نوشته ها برگرفته ازمطالبي است كه به طور صريح در متون تاريخي و انساب ثبت شده است. اين نوع استفاده از منابع موجب شده تا يافته هاي نويسندگان غالبا پيرامون سه محور ثابت(زمان تولد، سفر به قم و رحلت) متمركز شود. به اين دليل گاه به برخي كتب پيرامون زندگي اين بانوي بزرگوار برمي خوريم كه از صدها صفحه تنها صفحات انگشت شماري به بيان زندگي وي اختصاص يافته است و نويسندگان به ناچار مباحث مربوط به قم، كرامتها و ... را بر مطالب خود افزوده اند. حال آنكه به نظر مي رسد بارويكرد مجدد به موضوعات پيراموني مي توان گستره تحقيق درباره زندگي فاطمه معصومه(س) را وسيع تر كرد و دورنمايي هر چند ضعيف از شخصيت اخلاقي، تربيتي وعلمي وي فرا روي زائران اين بانوي بزرگوار قرار داد.



وسعت اطلاعاتي كه بتواند در ترسيم اين دورنما ما را ياري كند، زماني نمودمي يابد كه بدانيم غالب وقايع زندگي به دليل وضوح و روز مره بودن مورد توجه قرار نگرفته و ثبت نشده اند. از اين جمله اند: آداب تولد، خواندن اذان و اقامه، مراسم نامگذاري، تعليم و تعلم، رفت و آمد به نزد پدر و برخوردهاي روزانه، حضوردر متن حوادث روزگار، ارتباط با برادران و خواهران، آداب معاشرت، حضور در جمع زنان و محافل علمي خصوصا كه خانه هاي اهل بيت همواره محل رجوع نيازمندان از هرقسم (فكري، علمي، مالي و حتي سياسي) بود كه بر طرف كردن آن نيازها ديگر اعضاي خاندان را نيز خواسته يا ناخواسته در متن حوادث قرار مي داد. بويژه كه اغلب نيازهاي طرح شده توسط زنان به وسيله بانوان پاسخ داده مي شد.



بنابراين با استفاده از روايات پيرامون عصر موسوي و رضوي مي توان از زندگي پدر، مادر، خواهران، برادرها و نقش وقايع در زندگي و افكار وي و ... سخن گفت. مقاله حاضر بر اين اساس و همين نوع اطلاعات به زواياي ناگفته زندگي بانوي دو سرا مي پردازد.

بانوي برتر



فاطمه معصومه(س) از جهت شخصيت فردي و كمالات روحي در بين فرزندان موسي بن جعفر(ع) بعد از برادرش، علي بن موسي الرضا(ع) در والاترين رتبه جاي دارد. اين در حالي است كه بنا بر مستندات رجالي فرزندان دختر امام كاظم(ع)



حداقل هجده تن بوده اند و فاطمه در بين اين همه بانوي مكرمه سرآمد بوده است.



حاج شيخ عباس قمي آنگاه كه از دختران موسي بن جعفر(ع) سخن مي گويد، درباره فاطمه معصومه(س) مي نويسد: «بر حسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها سيده جليله معظمه; فاطمه بنت امام موسي(ع) معروف به حضرت معصومه است ».



اما شيخ محمد تقي تستري در «قاموس الرجال » پا را فراتر مي نهد و فضيلت وي رانه تنها در بين دختران; بلكه پسران حضرت غير از امام رضا(ع) بي نظير مي داند ومي نويسد: «در ميان فرزندان امام كاظم(ع) با آن همه كثرتشان، بعد از امام رضا(ع)، كسي هم شاءن حضرت معصومه(س) نيست ».



بي گمان اين نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصيت فاطمه دختر موسي بن جعفر(ع) بربرداشتهايي استوار است كه از متن روايات وارده از ائمه: به دست آمده است;رواياتي كه مقامهايي را براي فاطمه معصومه(س) برشمرده اند مقامي كه نظير آن رابراي ديگر برادران و خواهران وي ذكر نكرده اند و به اين ترتيب نام فاطمه معصومه(س) را در شمار زنان برتر جهان قرار داده اند. از اين روي لزوم تحقيق وتشريح پيرامون مراحل تربيت و مقامهاي معنوي و كمالات اخلاقي در حد ممكن دو چندان مي شود.



دوران قبل از تولد (نقش مادر در شكل دهي به شخصيت فرزند) بديهي است تاثيرشخصيت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمي توان انكار كرد. اين ويژگي دروجود فاطمه معصومه(س) نيز بروز يافت. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضايلي رابه ارث برد كه تنها برادرش; علي بن موسي الرضا(ع) آنها را به صورت كامل در خودجمع كرده بود و به نظر مي رسد بتوان سر برتري شخصيت والاي فاطمه معصومه(س) برديگر فرزندان حضرت موسي بن جعفر(ع) را در همين نكته يافت كه فاطمه معصومه(س)



مانند برادرش از هر دو طرف پدر و مادر پاكيزه ترين خصال و ويژگيها را به ارث برد. البته بانوان پاكيزه ديگري نيز كه افتخار همسري موسي بن جعفر(ع) رايافتند، به فراخور حال خود قابل ستايشند; زيرا در شرايطي به خاندان امام كاظم(ع) پيوستند كه وابستگي به اين خاندان پيامدهاي احتمالي وخيمي را در پي داشت و علاوه بر فشارهاي اجتماعي و سياسي، فقر اقتصادي عادي تري روش حاكمان زمان عليه امام كاظم(ع) و خاندان پرشمارش بود.



با اين همه گويي «نجمه » ستاره زيباي بانوان موسي بن جعفر است كه به سان پرفروغترين ستاره ها مي درخشد و به راستي كه تمام فروغش را به دو پاكيزه گوهرش، علي بن موسي الرضا(ع) و فاطمه معصومه(س) منتقل كرد.



مطالعه سيره ائمه گواهي مي دهد كه طهارت و پاكي مادر شرط اساسي براي گزينش مادران امامان بوده است و سعادتي كه نصيب فاطمه معصومه(س) شد اين بود كه مادرش، مادر علي بن موسي الرضا(ع) نيز بود. لذا از هر نوع آلودگي در هراندازه اش به دور ماند. البته اين به معناي تاثير نداشتن تلاش و كوشش و تقواي الهي در وجود فاطمه معصومه(س) نيست، بلكه علاوه بر همه شايستگي هاي فردي كه دروجود خويش به وجود آورده بود، از اين عوامل نيز به عنوان مكمل و پشتوانه ترقي و تكامل معنوي، اخلاقي و علمي سود مي برد.



به نظر مي رسد براي پي بردن به نقش نجمه خاتون در تربيت فاطمه معصومه(س) كافي است به شيوه انتخاب همسر از سوي امامان خصوصا اميرمومنان(ع) توجه كنيم; كه به برادرش عقيل فرمود: «انظر الي امراءه قدرتها الفحوله من العرب لاتزوجهافتلد لي غلاما فارسا.



فقال له تزوج بام البنين الكلابيه، فانه ليس في العرب اشجع من آبائها».



برايم زني از بانوان شجاع عرب انتخاب كن كه فرزندي دلير به دنيا آورد.



در جواب گفت با ام البنين كلابيه ازدواج كن كه در عرب شجاعتر از پدرانش نيست.



حاصل اين ازدواج تولد چهار فرزند به سان شير در شجاعت بود كه تا لحظه آخركنار امام حسين بن علي عليهما السلام ماندند و جان خويش را نثار نمودند.



مادر فاطمه معصومه(س) نيز در روزگار خود بهترين زنان بود. از همين روي و براساس روياي صادقانه اي كه حميده مادر امام كاظم(ع) ديده بود، نجمه را به عقدامام كاظم در آورد.



حميده خود بارها به امام كاظم(ع) درباره نجمه سفارش مي كرد و مي گفت:



پسرم! نجمه بانويي است كه هرگز بهتر از او نديده ام.



اين چنين شخصيتي قابليت داشت، بذر آسماني را در جان پاكش پرورش دهد. چه گاه بذرهاي مردان صالح در مزبله هاي زنان ناشايست رشد مي يابند و دنيايي را بااعمال ننگين خويش به تباهي مي كشانند، اما جان پاك نجمه، بيست و پنج سال قبل امام رضا(ع) را با شرايط ويژه اي كه طبيعتا مي توانست آثار خود را در تولدفاطمه(س) نيز بر جاي گذارد، به دنيا آورده بود.



نجمه از تولد رضا(ع) اينگونه ياد مي كرد: وقتي به فرزندم رضا(ع) حامله شدم،سنگيني حمل را احساس نمي كردم. هر وقت مي خوابيدم، صداي تسبيح و تهليل و تحميداز درون رحم به گوشم مي رسيد. از شنيدن صدا بيمناك مي شدم، بطوري كه از خواب مي پريدم، اما تا بيدار مي شدم، ديگر آن صدا را نمي شنيدم. وقتي متولد شد،دستهايش را بر زمين گذاشت، سر به سوي آسمان برداشت و لبهايش را تكان داد.



همسرم، موسي كاظم(ع) وقتي وارد شد فرمود: اي نجمه كرامت پروردگارت گوارايت باد.



نكته جالب اينكه بعد از تولد رضا(ع) به نجمه خاتون لقب طاهره دادند كه بي شك براي مولود بعدي يعني معصومه(س) مي توانست موثر باشد.



نطفه اين روايت به آسماني بودن انعقاد ائمه اشاره دارد كه آسماني بودن جايگاه پاك را نيز مي طلبد، تا در دوران قبل از تولد علاوه بر خصلتهاي كامل پدر،خصوصيات پاك مادري را نيز به وي منتقل كند و لذا ادعاي گزافي نيست كه بگوييم اگر علي بن موسي الرضا(ع) آينه تمام نماي امام كاظم(ع) بود، فاطمه معصومه(س)



نيز جلوه اي تام و كامل از سيماي پرفروغ مادرش نجمه است.

پاسخ به يك شبهه



مروري بر روايات نشان مي دهد كه هنگام ورود مادران ائمه كه غالبا از كشورهاي غير اسلامي بودند، ذهنيتي وجود داشت مبني بر اينكه چنين زناني كه سالها در ديار كفر بوده اند و جانشان با آيين كفر سيراب شده است،چگونه مي توانند قابليت پرورش كودكاني را داشته باشند كه نماينده آيين پاك تشيع اند!! البته هر يك از ائمه به مناسبتي به اين پرسشهاي ناگفته پاسخ گفته اند. علي(ع) درباره شهربانو فرمود: يا اباعبدالله لتلدن لك منها خير اهل الارض. اي اباعبدالله براي تو از اين زن بهترين اهل زمين متولد مي شود. وبر اساس روياي صادقه مژده ازدواج شهربانو را از پيامبر دريافت كرد.



امام صادق(ع) درباره حميده فرمود:



حميده مصفاه من الادناس لسبيله الذهب.



مازالت الاملاك تحرسها حتي اديت الي كرامه من الله لي و الحجه من بعدي.



حميده مانند شمش طلاي خالص از ناپاكي ها و ناخالصي ها پاك است به خاطر كرامتي كه خدا نسبت به من و حجت پس از من عنايت فرمود.



فرشتگان او را همواره نگهداري كردند تا به من رسيد.

رسول خدا(ص) در باره مادر



امام جواد(ع) فرمود: «بابي ابن خيره الاماءالنوبيه الطيبه.» پدرم به فداي پسر برترين كنيزان كه از اهالي نوبه و پاك سرشت است. در روايت اخير صريحا فرزند به مادر نسبت داده شده است كه بر صدق ادعاي ما گواهي مي دهد.



امام رضا(ع) درباره اش فرمود: «قد خلقت طاهره مطهره.» مادر اين پسر پاكيزه آفريده شده است.



امام جواد درباره سمانه فرمود:



«ان اسمها سمانه وانها امه عارفه بحقي و هي من الجنه لا يقربها الشيطان ماردولاينالها كيد جبار عنيد و هي كانت بعين الله التي لاتنام ولاتخلف عن امهات الصديقين والصالحين.» نامش سمانه و بانويي است كه حق مرا مي شناسد. از بانوان بهشت است.



شيطان سركش به او نزديك نمي شود و نيرنگ طاغوت كينه توز در او نفوذ نمي كند.



همواره مورد لطف و مراقبت چشم بيدار خدا و از مادران صديقان و صالحان چيزي كم ندارد.



امام هادي(ع) درباره «سليل » فرمود:



«سليل، مسلول من الافات والعاهات والارجاس و الادناس.» سليل از هر آفت و نقص و پليدي و ناپاكي بيرون كشيده شده است.



نرجس مادر امام زمان(عج) كه اسلام را در عالم رويا پذيرفت و امام هادي(ع) بازفرزند را به او نسبت داد و فرمود: مژده باد تو را به فرزندي كه سراسر جهان را با نور حكمتش پر از عدل و داد كند ...



اين طيف از روايات به صراحت نشان مي دهد كه ائمه طاهرين چنين سوال طرح شده اي را پاسخ گفته اند.



حميده نيز چنين ذهنيتي را جواب داد و فرمود: هرگز بانويي بهتر از او (نجمه)نديده ام.



البته در مقام اثبات نيز چنين اتفاقي بعدها روي داد و برخي محققان همين شبهات را درباره مادر امام زين العابدين(ع) مطرح كردند و حتي با توجه به شبهه اصل ازدواج امام حسين(ع) با شهربانو را رد كردند. غافل از اينكه در صورت صحت ادعاي آنان بايد صحت ازدواج مادران غالب ائمه از جمله امام زمان را انكار كرد.



به هر حال قبل از دوران تولد شخصيت نجمه كه از تولد امام رضا(ع) تا تولدمعصومه(س) بيست و پنج سال به درازا كشيد، توانست آثار عميق خود را در فاطمه معصومه(س) بر جاي گذارد و او را در بين دختران و حتي تمام پسران غير از علي بن موسي الرضا(ع) سرآمد كند.

بعد از تولد



اعمالي كه عموم بانوان اهل بيت: هنگام تولد و پس از آن براي كودكانشان انجام مي دادند، برگرفته از توصيه هاي آسماني همسرانشان بود كه نمايندگان امين الهي در زمين به شمار مي رفتند. از اين روي آنچه انجام مي دادند،به عنوان سيره عملي مي تواند بخشي از حيات ديگر فرزندان را كه در هاله اي ازبي خبري و فراموشي قرار گرفته اند، روشن سازد. اين اعمال كه از لحظه تولد آغازمي گشت، بارها توسط معصومين(ع) بيان شده اند اما از دوران هر يك تنها مواردي خاص نقل شده است. درباره نجمه كه چگونه دو فرزندش را پرورش داد، نيز اخباري بر جاي مانده است كه البته با توجه به خفقان حاكم بديهي است در حداقل ممكن باشد. امابا اين فرض كه شخصيت، معنويت و تقواي نجمه خاتون در طول اين مدت ثابت و استواربود، مي توان اعمال و سيره وي را هنگام تولد امام رضا(ع) نسبت به خواهرش نيزگسترش داد. از جمله صفات پسنديده اي كه نجمه همواره به آن متخلق بود، عبادت ومناجات با پروردگار است. وي آنچنان به عبادت عشق مي ورزيد كه حتي مهر فرزند نيزنمي توانست از عبادت بازش دارد.



در آن ايام كه به فرزندش شير مي داد، روزي به بستگانش گفت: دايه اي بيابيد كه مرا در شير دادن ياري كند.



زنان از اين خواهش شگفت زده شدند و پرسيدند آيا شيرت كم شده است؟ پاسخ شنيدندكه:«لا اكذب والله ما نقص الدر ولكن علي ورد من صلاتي وتسبيحي و قد نقص منذ ولدت.» به خدا سوگند كه دروغ نمي گويم; ولي ذكرهايي در نماز و تسبيح داشتم كه اززمان تولد فرزندم از آنها كم شده است.



چنين رفتارها و اعمالي مي توانست پاكيزه ترين و بهترين تاثير را در فرزند برجاي گذارد; چه كودكي كه جانش به همراه قطره قطره شير مادر با اذكار الهي سيراب مي شود، به والاترين جايگاه معنوي دست خواهد يافت.

مقامهاي حضرت معصومه(س)



كودكي كه اينچنين مراحل تكامل را پيمود، آينده اي درخشان نيز داشت.



فاطمه(س) با تكيه بر چنين پشتوانه اي توانست به مراحل عالي علم و معرفت دست يابد و به يگانه دوران خويش مبدل شود.



در اين بخش تنها به يكي از مراتب كمالي كه معصومه(س) به آنها دست يافت، اشاره مي كنيم و كمالات ديگر وي را به بخش دوم مقاله حاضر ارجاع مي دهيم.

1- عالمه



با گذشت ايام، فاطمه معصومه(س) نيز دوران خردسالي را پشت سر گذاشت.



در اين سالها محل رشد فاطمه معصومه(س) خانداني بود كه او را با دريايي ازعلم و معرفت روبرو ساخت.



پدر، مادر و برادر كه هنگام تولد فاطمه معصومه(س)، جواني 25 ساله بود، هر سه دست به دست هم داده، محيط تربيتي وي را به مكاني بهشتي مبدل كردند.



خبري در برخي كتب نقل شده است كه به خوبي نشان مي دهد، فاطمه معصومه(س) زيرنظر خانواده در كوتاهترين مدت ممكن مسير رشد در علوم را نيز پيمود و ازكمالات روحي و معنوي بهره هاي فراواني از پدر، مادر و برادر برد. از اين روي دردوران كودكي به راحتي مي توانست جوابگوي سوالهاي فقهي و ديني مردم باشد و همين امر كه نجمه فرزندش معصومه(س) را همانند امام رضا(ع) پرورش داده است و هر آنچه درباره فاطمه در روايات نيامده را مي توان با عنايت به اخبار مربوط به امام رضا(ع) دريافت. يكي از اين دست روايات را حاج سيد نصرالله مستنبط به نقل ازكتاب «كشف اللئالي » اينگونه ذكر مي كند: روزي گروهي از شيعيان وارد مدينه شدند تا سوالهاي خود را از امام موسي(ع) بپرسند. اين كار روش معمول در تمام بلاد اسلامي بود كه ساليانه يا در اوقات مشخص از سال گروهي را راهي مي كردند تاسوالهاي ديني، وظايف شرعي و وجوهات را نزد امام ببرند. آن سال نيز چنين كارواني از يكي از شهرها به مدينه آمده بود. كاروان پس از ورود به مدينه به سوي خانه امام راه افتادند به اين اميد كه هم سوالات خود را بپرسند و هم ديدارحضرت نصيبشان شود. هر چه نزديكتر مي شدند، شوق ديدار افزونتر مي شد; تا اينكه جلوي در خانه حضرت رسيدند. در زدند و اجازه ورود خواستند; به آنان اطلاع دادندكه امام در مسافرت است. اندوه فراوان از اينكه نه امام را ديده اند و نه پاسخ براي سوالات خود يافته اند، رنج سفر را دوچندان كرد. هر چند دلشان نمي خواست، ولي بايد خداحافظي مي كردند و اين كار را هم كردند. اسباب و اثاث خودرا جمع كرده، عزم بازگشت نمودند. هواي مدينه سوزان بود و اينك براي كاروان ناكام سوزانتر مي نمود. گويي پاهايشان از آن خودشان نبود. دختركي شيرين زبان وخوش سيما از منزل امام سكوت سنگين كاروانيان را در هم شكست. او سوالها را ازآنان گرفت و با دقت تمام پاسخ يكايك نامه ها را نوشت و نامه ها را دوباره به آنان بازگرداند. مردان بزرگ كاروان كه شايد هفتاد سال از عمرشان را در اين درگاه به مريدي گذرانده بودند، هرگز چنين صحنه اي را به ياد نداشتند، كودكي هشت يا نه ساله چگونه مي توانست جواب سوالهاي فقهي را بدهد! آنان در دل مي گفتند:



جواب اين سوالها اگر آسان بود، همان علماي شهر مي دادند. سوالها اينقدر پيچيده بود كه ما نزد امام آورديم. سبحان الله عجب خاندان پاكيزه اي.



شيعيان خسته از سفر اين بار با خوشحالي خاطره اي شگفت كه خستگي سفر از يادشان برده بود، از اهل بيت خداحافظي كردند و در ميان نسيم لطيفي كه از جانب مسجدپيامبر(ص) مي وزيد، آن خانه را ترك كردند. خانه اي كه مدتي پيامبر(ص) در آن زندگي كرده بود و هنوز خاطره حضورش براي اهل خانه و مردم مدينه زنده بود.



شيعيان كم كم از مدينه خارج شدند. مردي، از فاصله دور سواري را ديد، او راشناخت او امام موسي بن جعفر(ع) بود. وقتي نزديكتر رفتند سيماي امام را همه كاروانيان شناختند بي درنگ پياده شدند و شتابان نزد ايشان رفتند. خاطره دخترك ذهن همه را به خود مشغول كرده بود. به اين جهت در لحظات اوليه برخورد با امام داستان خود را با شور و شادي تمام بازگو كردند و دستخط دخترك را هم نشان دادند. امام تا نامه را گشود، سيمايش از شادي شكفته شد. لبخند مليحي بر لبانش نقش بست، صورتش را به سوي شيعيانش را برگرداند و با همان لبخند آسماني سه بار فرمود: «فداها ابوها»:



پدرش به فدايش.



اين روايت بر تسلط فاطمه معصومه(س) دختر خردسال موسي بن جعفر به مسائل سخت ولاينحل فقهي و ديني اشاره دارد.



درباره سند روايات علي اكبر مهدي پور مي نويسد:



اين داستان جالب و پر ارج را مرحوم «مستنبط » از كتاب «كشف اللئالي »;تاليف دانشمند نامي شيعه در قرن نهم; ابن العرندس; متوفاي حدود 840 ه. ق نقل فرموده است. اين كتاب به طبع نرسيده و نسخه خطي آن در كتابخانه شوشتريهاي نجف اشرف است كه ما دسترسي به آن نداريم.



البته عوامل ديگري در رشد شخصيت فاطمه معصومه(س) موثر بوده است كه از جمله آنها اوضاع سياسي عصر پدر و برادر است. در دوراني كه پدر به شهادت رسيد ومنصب ولايت به برادرش علي بن موسي الرضا(ع) تفويض شد. اختلاف بين برادران ديگربه شدت قوت گرفت و آنان برخي با گستاخي تمام در مقابل برادر ايستادند.



برادراني كه از مادران ديگر بودند. اما فاطمه معصومه(س) در بين اين كشاكشهاي تفرقه برانگيز هرگز از موضع دفاع از ولايت رضوي، عقب ننشست، بلكه از شدت علاقه به برادر، در پي آن حضرت روانه ايران مي شود.